نویسنده: محمد حسین اصفهانیان جمعه 87/1/9 ساعت 11:23 صبح
کاغذتیم ! احساساتت را روی من بنویس عصبانیتت را روی من خط خطی کن اشکهات را با من پاک
کن ؛ حتی اگر سردت شد مرا بسوزان تا گرم شی؛فقط دورم ننداز .
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم به ظاهر گر چه
می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم .
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم. منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم. ناز چندین ساله ی
چشم خمارت می کشم. تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم .