نویسنده: محمد حسین اصفهانیان پنج شنبه 87/2/12 ساعت 10:48 صبح
آسمون منو تو یه مدته سیاه شده
گفتن دوست دارم کم شده کیمیا شده
**
اون غروری که گذاشته بودیمش یه جای دنج
اومده باز توی قلب من وتو خدا شده
**
اون حسادت هایی که اول طعم عاشقی رو داشت
حالا انگار ارزشش قد یه ادعا شده
**
اون دستا?? که داده بودیم توی رویامون به هم
تقصیر کیه نمی دونم ولی رها شده
**
ما قرار نبود مثل بقیه زندگی کنیم چرا حرف هامون مث تموم آدما شده
گنبد عشق منو تو ضریحاش طلایی بود طلا ها ریخته و جنس گنبدا بلا شده